روز گذشته پیکر مطهر حضرت آیت الله مشکینی (اعلی الله مقامه) روی دستان مردم متدین قم تشییع گردید و سپس در جوار کریمهی اهل بیت (س) به خاک سپرده شد. می خواهم در این باره بنویسم اما نمی توانم. عاجزم. هر نویسنده با هر یادداشت شخصیت خود را به موضوع نوشتهاش گره می زند، با این حساب من با این حقارت و روسیاهی کجا و مرد بزرگی که در اخلاق و فضیلت و معنویت سرآمد بود؟ زندگی بی حاصل و ساکن و ساکت این حقیر کجا و حیات سراسر برکت و ثمر ایشان کجا؟ اما آیت الله سید احمد خاتمی (استاد حوزهی علمیه و امام جمعه موقت تهران) میتواند در این باره بگوید. ایشان دیشب در حرم مطهر حضرت معصومه (س) گفتند:
در آموزه های اسلام و در قرآن کریم از عالمان بسیار با احترام یاد شده است. من با تحقیق، چند خصوصیت برای عالمان مورد احترام قرآن یافتهام: 1- خدا باوری عمیق 2- وارستگی از دنیا 3- اهل درد و مسئولیت بودن. آیت الله مشکینی(ره) هر سه خصویت را داشت. سخن ایشان از دل برمیآمد و بر دل می نشست. مروری بر نطقهای ایشان در مجلس خبرگان عظمت شخصیت ایشان را بهتر نشان می دهد. پیش از انقلاب نیز درس اخلاق و نصایح ایشان با هایهای گریهی طلبهها همراه بود. می گفتند "خدا مرا نبخشد اگر سفارشی را که به شما می کنم، قبلاً خودم عمل نکرده باشم" و اینچنین بود که حرف او بر دل می نشست! در اوایل انقلاب وقتی به خاطر مسائل حفاظتی با اجبار از منزل خشت و گلی میدان نو به یک منزل معمولی در خیابان باجک نقل مکان کرد، محکم ایستاد و اجازه نداد به هیچ وجه تشریفات به راه بیندازند. می شد خانه را کوبید و به صورت مجلل از نو ساخت، اما آیت الله مشکینی اجازه نداد چون امیر نفس بود، نه اسیر دنیا! همچنین زیر بار مرجعیت نمی رفت و منش مرجعیت شیعه در طول تاریخ چنین بوده است. این بزرگمرد چنین زندگی کرد و تا آخر عمر زیر بار مرجعیت نرفت. من امروز صبح در تشییع پیکر ایشان دوباره به یاد جملهی حضرت پیامبر اسلام (ص) افتادم که وقتی یکی از بهترین یارانشان از دنیا رفت و او را غسل دادند، سه بار پیشانی او را بوسیدند و بعد یک آه آتشینی از ته دل کشیدند و فرمودند:«از دنیا خارج شدی در حالی که دنیا ذره ای آلوده ات نکرد!» و من از وقتی که آیت الله مشکینی مرحوم شدند به یاد جملهی پیامبر (ص) بودم و گفتم حضرت آیت الله مشکینی آفرین بر تو که "خرجت انها و لم تلبس منها بشیءٍ" آفرین به این زندگی پاک و باارزش! خصوصیت سوم به این معنی است که علمای مورد تأیید قرآن، علم را مقدمه می دانند نه ذی المقدمه. علم مقدمهی روشنگری و انجام مسئولیت است. در احادیث شیعه گاهی عالم به ستاره آسمان (راهنما) تشبیه شده است و گاه به شمع فروزانی که می سوزد و روشنایی می بخشد! علمای ساکت مورد لعنت خدا هستند. ببینید در پیام رهبر معظم انقلاب، ایشان از این نظر چقدر خوب و دقیق توصیف شده اند:«در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسایی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کنندهی به ایمان و پارسایی و حق طلبی و حقگویی بود» واقعاً کلمه به کلمه پیام دقیق و ارزشمند است. در ظلمتکدهی قبل از انقلاب آیت الله مشکینی را به هر کجا تبعید میکردند یا نماز جمعه - حتی - به راه میانداخت یا نماز جماعت و به هر صورت روشنگری می کرد. میگفت در گلپایگان حتی اجازه نمیدادند من با دو نفر جماعت بخوانم. گاهی هم که در کنار مدرسه جماعت کوچکی برپا میکردیم، میریختند و برهم میزدند. می گفت مرا تهدید می کردند و می گفتند عاقبت بدی داری، ولی من کار خودم را میکردم! و من نمیدانم چه سرّی است که امروز صبح در تشییع پیکر ایشان قدم به قدم مردم اشک میریختند به سینه میزدند و حسین حسین می گفتند! عالمان راستین تشیع، نوکران ابی عبدالله هستند. ببینید نوکر ابی عبدالله را مردم چطور احترام می کنند؟ حدود 10 روزی که در بیمارستان بودند، رهبر معظم انقلاب و بزرگان عیادت کردند. وقتی از دنیا رفتند مردم تهران و قم با چنین عظمتی تشییع کردند. بیت ایشان نیز مورد احترام و عزت است، حالا مقایسه بکنید ببینید در این سه مورد بر ابیعبدالله و بیت مطهرش چه گذشت؟ السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک.
|